جدول جو
جدول جو

معنی نقره داغ - جستجوی لغت در جدول جو

نقره داغ(نُ رَ / رِ)
در تداول عامه، جریمۀ نقدی. جزای نقدی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نقره داغ
نکره داغ بد گند پول چای پارک پاره جریمه پولی پول داغ، باج رشوه
تصویری از نقره داغ
تصویر نقره داغ
فرهنگ لغت هوشیار
نقره داغ
جریمه و تاوان سخت (پولی) که فراموش نشود
تصویری از نقره داغ
تصویر نقره داغ
فرهنگ فارسی معین
نقره داغ
جریمه ی پولی، تنبیه سخت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقره فام
تصویر نقره فام
سفید مانند نقره، به رنگ نقره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقره کار
تصویر نقره کار
کسی که پیشه اش ساختن اشیا و ظروف از نقره است، نقره ساز، آنکه اشیا و ظروف را آب نقره می دهد
فرهنگ فارسی عمید
منقط. منقوط. بانقطه. (یادداشت مؤلف). خجک دار. خالدار. حرفی که بر زبر یا زیر آن نقطه باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
آنکه از نقره ظروف و آلات و زیورها سازد. که ظروف را آب نقره دهد. نقره ساز
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
سپیدپا:
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
کنایه از سپید. (آنندراج) :
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
امیرخسرو (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 10 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 520 تن. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام سلسله جبالی است در آذربایجان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 151، 164)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ / رِ)
نقره گون. به رنگ نقره. نقره ای. نقره رنگ. سیم فام. سیمگون
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ / رَ)
عبدالله بن محمد بن احمد حسینی نیشابوری، ملقب به جمال الدین و مشهور به نقره کار، از ادیبان و فاضلان قرن هشتم هجری قمری است و به سال 776 هجری قمری درگذشته است، او راست: شرح تسهیل، شرح شافیۀ ابن حاجب، شرح منارالانوار نسفی، العباب فی شرح اللباب در نحو. (از ریحانه الادب ج 4 ص 228). رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 775 و الدررالکامنه ج 2 ص 286 شود
لغت نامه دهخدا
دیلدار دارای نقطه. یا حرف نقطه دار. حرفی از حروف الفبا که در بالا یا پایین نقطه دارد مانند: ب ت، دارای خال خجک دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره فام
تصویر نقره فام
نقره ای، نقره گون، سیمگون
فرهنگ لغت هوشیار
نقره سازی. عمل و شغل نقره ساز. کسی که اشیا وظروف نقره سازد نقره ساز، کسی که اشیا و ظروف را آب نقره دهد مفضض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره داغ
تصویر قره داغ
ترکی سیاکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقره ساز
تصویر نقره ساز
کسی که اشیا و ظروف نقره سازد
فرهنگ لغت هوشیار
منقوط
متضاد: غیرمنقوط
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
Silver
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
argenté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نوعی داروی گیاهی، گندواش را پخته و جهت مداوا در محل درد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
gümüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
perak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
রূপালী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
चांदी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
argentato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
srebrny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
silber
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
zilver
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
срібний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
серебряный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
plateado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
prateado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نقره ای
تصویر نقره ای
은색의
دیکشنری فارسی به کره ای